کد مطلب:150219 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:235

شرایطی که بوجود آمده بود
یا اباعبدالله، اتق الله، چون هم مردم با این مرد بیعت كرده اند و هم دینارها در دست اوست قهرا به او روی می آورند... می ترسم در صورت مخالفت با وی كشته شوی... من از رسول خدا (صلوات الله علیه) شنیدم كه فرمود حسین كشته خواهد شد و اگر مردم دست از یاری او بردارند، به ذلت و خواری مبتلا می شوند. پیشنهاد من این است كه مانند مردم راه بیعت و صلح پیش گیری و از ریختن خون مسلمانان بترسی.

حضرت به او فرمودند: بدان از پستی دنیا بر خدا همین بس كه سر یحیی بن زكریا را به زن زناكاری هدیه كردند. آیا می دانی كه بنی اسرائیل در بین طلوع فجر و طلوع آفتاب 70 پیامبر را كشتند و سپس آمدند در بازار و به خرید و فروش مشغول شدند و انگار كه هیچ نشده؟ و خدا هم به آنها مهلت داد و در عذاب آنها عجله نكرد و بعدا آنها را به عذابی شدید گرفت؟ پس تقوا پیشه كن و مرا رها نكن.

عبدالله بن عمر از پیشنهاد خود نتیجه نگرفت، تقاضا كرد زیر سینه آن حضرت كه جای بوسه رسول خدا است ببوسد، سه بار بوسه زد و گریه كرد و خداحافظی نمود و به مدینه رفت و اعلام بیعت با یزید نمود. همین عبدالله بن عمر در مورد بیعت با حضرت علی علیه السلام گفت: هر وقت همه ی مسلمانان بیعت كردند من هم بیعت می كنم و حضرت علی علیه السلام فرمودند: من كسی را مجبور به بیعت نمی كنم. ولی پس از شهادت امام علی علیه السلام با معاویه بیعت كرد و مخالفت اولیه اش هم با یزید - به قول خود معاویه كه به یزید گفته بود - ضرری ندارد و حتی امام حسین علیه السلام را دعوت به بیعت می كند. و در شورش مدینه پس از قتل امام حسین علیه السلام به قبیله خود گفت: هر یك از شما كه دست از بیعت یزید بردارید رابطه ی من با او قطع است. و هم او پس از مرگ یزید و آمدن عبدالملك


مروان و گسیل حجاج بن یوسف ثقفی به مكه جهت سركوبی عبدالله بن زبیر، وقتی حجاج وارد مدینه شد، شبانه برای بیعت به سوی او شتافت و گفت می ترسم مرگم فرارسد و بر اثر نداشتن امام به مرگ جاهلیت بمیرم، و حجاج كه خوابیده بود پایش را از لحاف بیرون كرد و گفت: با پایم بیعت كن، و او با پای حجاج بیعت كرد. ملاحظه می كنید كه این ها به جهت یاری نكردن امام به چه ذلتی گرفتار شدند، و نیز شرایط نهضت امام را در نظر بگیرید، كه مقدسان و به اصطلاح روشنفكران آن زمان در آن شرایط چه افكار و اعمالی داشتند.

امام در شرایط مناسب كه مصادف با مرگ معاویه بود، توانست پیام خود را به مردم برساند.

علت این كه امام به طرف كوفه رفت این بود كه كوفیان به جهت ظلم هایی كه معاویه بر آن ها كرده بود آمادگی بیشتری داشتند. هر چند توفیق یكدل - بودن را از خود سلب كردند، ولی امام مسیر پیام رسانی خود را طی كردند، (به همین جهت امام پس از شنیدن خبر شهادت مسلم بن عقیل راه را ادامه دادند) و همچنان تا امروز این پیام مسیر خود را می رود. آن هایی كه درد دین دارند تا قیام قیامت در این پیام رسانی شریك اند تا نگذارند حجاب سودجویی و سیاست بازی، نور معنویت و شریعت را خاموش كند و شور حیات دینی كه از سرچشمه حسین علیه السلام جاری است، بخشكد و خودشان نیز با جدا شدن از اسلام و كربلا در ظلمت سرد زندگی دنیا بپوسند.

ای كاش نگاهی به زندگی انسانها در پانصد سال اخیر می كردیم تا ببینیم معنی پوسیدن در ظلمت سرد دنیا و معنی با شور ماندن و با شور مردن، چقدر در رابطه با دوری و نزدیكی به كربلا روشن و غیرقابل انكار است. ای كاش به اطرافیان خود نگاه می كردیم تا این رابطه باز روشن تر خود را اثبات كند. عده ای جدا شده از حسین علیه السلام و سرد و بی روح و دنیازده، و عده ای متوسل به


حسین علیه اسلام و سرشار از امید و صبر و آرامش.

ای خدا به حق حسین علیه السلام ما را از حسین جدا نكن تا از هیچ جبهه حقی، جدا نكرده باشی.

«و السلام»